دکتر احمد شیرزاد در گفتگو با فرارو گفت: بحث صدا و سیما زخم کهنهای است که از سالها قبل شاهد آن هستیم و متاسفانه ما به یک الگوی مناسب برای استفاده از این رسانه در جامعه نرسیدهایم. در حقیقت صدا و سیما اکنون به یک نقطه ضعف در نظام جمهوری اسلامی تبدیل شده است. برخی کشورها موضوع رسانه را با آزاد کردن رسانهها حل میکنند و کانالهای تلویزیونی را در انحصار حکومت قرار نمیدهند. در این کشورها اگرچه دولت ها هم بر روی کانالهای تلویزیونی سرمایه گذاری میکنند، اما این سرمایه گذاری بدین معنا نیست که خط مشی کانالها را تماما و به صورت انحصاری تعیین کنند.
وي با بیان اینکه در ایران دو مشکل به صورت همزمان وجود دارد گفت: از یک طرف صدا و سیما در بخشهایی که اهمیت دارد همچون بخشهای خبری و تحلیلی کاملا انحصاری عمل میکند و تنها یک جناح سیاسی حق استفاده از این بخشها را دارد. از سوی دیگر خود دولت منتخب مردم نمیتواند از این بخشها استفاده کند و باید اجازه بگیرد و روی کیفیت و جزئیات آن دیگران نظر دهند. یعنی اگر در برخی کشورها تلویزیون به صورت انحصاری در اختیار حکومت است اما دولت منتخب آن کشور حق استفاده از تلویزیون را دارد اما در ایران صدا و سیما انحصاری است و دولت منتخب مردم هم نمیتواند از آن استفاده کند. این استاد دانشگاه اظهار کرد: مهمترین بخشهایی که در تلویزیون مسئلهساز است بخشهای خبری و تحلیلی است که بسیار انحصاری است و تحلیلهای کسانی که به عنوان کارشناس به صدا و سیما میآیند و صحبت میکنند واقعا فاجعه آمیز است.
وی ادامه داد: همه این افراد اگرچه پسوند دکتر، کارشناس و تحلیلگر دارند اما به واقع بسیاری از آنها را در عرصه دانشگاهها نمی بینیم و ظاهرا از نهادهای خاصی هستند. تحلیلهای آنها نیز به قدری کلیشهای و قالبی است که به نظر من سخنگوی وزارت خارجه راحتتر از آنها صحبت میکند. یعنی ظاهرا خود را ملزم میدانند که یک تحلیل کاملا رسمی و کلیشهای را اعلام کنند. منحنی تغییرات تحلیل این کارشناسان دقیقا منطبق بر منحنی تغییرات نظرات رسمی حکومت است. در حالی که مردم از یک تحلیل گر انتظار دارند شخصیت مستقل علمی خود را داشته باشد. شیرزاد در پایان تاکید کرد: لذا بنده معتقدم رویکرد صدا و سیما حداقل در بخشهای خبری و به خصوص تحلیلی فاجعه آمیز است و این رویکرد باعث میشود مردم از شنیدن تحلیلهای مختلف محروم شوند.